جدول جو
جدول جو

معنی مرتفع شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مرتفع شدن
برافراشته شدن، بلند ساخته شدن، از میان رفتن برافراشته شدن: (بهرام گور) بر سریر مملکت استقرار یافت و رایت دولت او مرتفع شد، بلند بنا شدن، برطرف شدن رفع شدن: اکنون نگرانی او مرتفع شده
تصویری از مرتفع شدن
تصویر مرتفع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مرتفع شدن
برطرف شدن، رفع شدن، رفع و رجوع شدن، فیصله یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منتفع شدن
تصویر منتفع شدن
سود یافتن نفع بردن
فرهنگ لغت هوشیار
ستاکیدن شاخه شاخه شدن فرع چیزی شدن، از چیزی مانند شاخه جدا شدن، شاخه شاخه شدن، منتج شدن
فرهنگ لغت هوشیار
گرد آمدن فراهم آمدن گرد آمدن فراهم آمدن جمع شدن: ... و بهم مجتمع شدند و دعوت بنی عباس آشکارا کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتفع گشتن
تصویر مرتفع گشتن
بنگرید به مرتفع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتفع کردن
تصویر مرتفع کردن
بنگرید به مرتفع ساختن مرتفع ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتعش شدن
تصویر مرتعش شدن
فرویدن
فرهنگ لغت هوشیار
زمود پذیرفتن زمود گرفتن نقش پذیر شدن نقش گرفتن: ... تا طرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقش گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتاض شدن
تصویر مرتاض شدن
ریاضت کشیدن مرتاض گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
برکشیده شدن، گره گشوده شدن، از میان رفتن یکسو شدن بالاکشیدن ارتفاع یافتن: کارگر گوز مرفوع شد و جانب اعادی مکسور گشت، برطرف شدن رفع شدن، رفع اشکال شدن، حرکت رفع (ضمه با تنوین یا بی تنوین) گرفتن حرف آخر کلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتفی شدن
تصویر منتفی شدن
از بین رفتن: (موضوع منتفی شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملتفت شدن
تصویر ملتفت شدن
نگریستن، آگاه شدن متوجه شدن توجه کردن: (بعدها ملتفت شدم که یک عبای یدکی خوانساری کلفت هم برای فصل سرما دارد) (جمال زاده. سروته یک کرباس 155: 1)، آگاه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
يقترف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
Commit, Perpetrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
commettre, perpétrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
cometer, perpetrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
ارتکاب کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
กระทำ , ก่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
kutenda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
לבצע , לבצע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
犯す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
범하다 , 저지르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
অপরাধ করা , অপরাধ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
melakukan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
begehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
करना , अपराध करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
commettere, perpetrare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
cometer, perpetrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
begaan
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
скоювати , вчиняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
popełnić, popełniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
совершать
دیکشنری فارسی به روسی